عرفا می گویند روان بشر که در جهان تن زندانی شده عواملی طی کرده و عواملی دیگر طی خواهد کرد و این سلسله هبوط و سعود هزاران قرن طول خواهد کشید. آغاز او بسیط و ساده بود و تدریجآ ترکیب یافت و از عالم نبات به حیوانی و از حیوانی به انسانی و در انسان نیز مدارجی پیموده و به توسط همین مدارج و ریاضت ساخته و پرداخته می گردد تا به آخرین سیر تحول انسانی نائل آید. تمام این تغییر و تبدیل ها در جهان کلیه موجودات به توسط عشق انجام میگیرد. عشق است که موجودات را به آخرین سیر تکامل نائل می گرداند و به اوج ترقی دور از تصورها می رساند. وقتیکه به آن مقام ازلی نائل شد تمام پرده ها دریده می شود. جمال ابدی نمودار میگردد و باصل و اصل و نسخه ی اصلی می شود و آن وقت است که:
آنچه نادیدنی است آن بیند
روی همین اصل کلمه عشق منشأ تکوین وسر خلقت عالم است و تمام ذران در فضای بیکران خلقت به نیروی عشق راه جویان مقصد پویان می روند تا خویشتن را به اصل <<روح الارواح>> واصل گردانند.
هر کس اندر کوشش و در جستجو
تا مگر راهی بیابد سوی او
میکند او خودگشی پروانه وار
تا رساند خویشتن روزی به یار
یا حق ...عشق را شرحی نبود و نیست شرح ... دمتون گرم . موفق باشین . یا حق
سلام سلام
از سفری همراه با راز آمدم
منتظرم به میهمانی بیایید [گل]
هو۱۲۱
سلام
جوری که فهمیدم از تناسخ نوشته بودی
آیا امکان دارد به نظر شما یک نفر در طول یک بار زندگی
به مقصد برسد و زندگی دوباره ای طی نکند؟
من زندگی را دوست دارم اما از زندگی دوباره می ترسم!
سلام
تنها وسیله نجات همین عشق است
عشق خود راه را نشان می دهد
راهیست که با عقل نمی توان پیمود
موفق باشید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
سلام سلام
نیازمند ((( آمین ))) اویم [گل]
بیا بخوانیمش [گل]
....
عالی بود عالی
الهی عاشقترمان گردان
الهی آمین