عرفا می گویند روان بشر که در جهان تن زندانی شده عواملی طی کرده و عواملی دیگر طی خواهد کرد و این سلسله هبوط و سعود هزاران قرن طول خواهد کشید. آغاز او بسیط و ساده بود و تدریجآ ترکیب یافت و از عالم نبات به حیوانی و از حیوانی به انسانی و در انسان نیز مدارجی پیموده و به توسط همین مدارج و ریاضت ساخته و پرداخته می گردد تا به آخرین سیر تحول انسانی نائل آید. تمام این تغییر و تبدیل ها در جهان کلیه موجودات به توسط عشق انجام میگیرد. عشق است که موجودات را به آخرین سیر تکامل نائل می گرداند و به اوج ترقی دور از تصورها می رساند. وقتیکه به آن مقام ازلی نائل شد تمام پرده ها دریده می شود. جمال ابدی نمودار میگردد و باصل و اصل و نسخه ی اصلی می شود و آن وقت است که:
آنچه نادیدنی است آن بیند
روی همین اصل کلمه عشق منشأ تکوین وسر خلقت عالم است و تمام ذران در فضای بیکران خلقت به نیروی عشق راه جویان مقصد پویان می روند تا خویشتن را به اصل <<روح الارواح>> واصل گردانند.
هر کس اندر کوشش و در جستجو
تا مگر راهی بیابد سوی او
میکند او خودگشی پروانه وار
تا رساند خویشتن روزی به یار