هوالله

بی حجابانه درآ از در کاشانه ما که کسی نیست به جز درد تو در خانه ما

هوالله

بی حجابانه درآ از در کاشانه ما که کسی نیست به جز درد تو در خانه ما

مرگ

 

یکی می گریست که برادرم را کشتند تتاران! دانشمند بود

 

 من گفتم که : اگر دانش داری که تتار او را بزخم شمشیر زنده ابد کرد!...یکی از

 

این زندان بجست . برو بباید گریست  که دریغ چرا از این زندان جست؟؟زندان را

 

تتاران سوراخ کردند ... تو می گریی که تیر بر آن دیوار زندان چرا زدند؟؟!!...تو فریاد می کنی و بر سر و رو ی میزنی و می گریی که دریغ ...

 

 

 

آن قفس چرا شکستند تا آن مرغ رهایی یافت؟!

 

یا دنبلی را شکافند تا چرک ها و پلیدی ها برون رفت!نوحه آغاز کردی که دریغ آن

 

چرک ها چرا رفت؟!!

 

 

مقالات حضرت شمس تبریزی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد